داستان يک مساله -2
... حمید به سادگی و درستی دادههای پرسش را در هم آمیخت و به هم دوخت و بالاخره با عدد روبرو شد. سپس او محاسبات خود را چنین ادامه داد:
و استدلال کرد که از هر یک از صورت و مخرج کسر یک عدد 3 را ساده کرده است.
داستان این مساله
هوشیار به حمید گفت:
تصور کن، تو که کلاس هفتمی هستی و سه تا دانشآموز سال هشتمی، کمی نخودچی به قیمت 3 تومان (قیمتها را جدی نگیرید.) و کمی کشمش به قیمت تومان میخرید و به طور برابر بین هم تقسیم میکنید و میخورید. شما چهقدر خوراکی خریدهاید؟
حمید: 36 تومان
هوشیار: چند نفر هستید؟
حمید: نفر.
هوشیار: سهم هر کدامتان چهقدر است؟
حمید: 9= تومان
هوشیار: پس به این محاسبات توجه کن. درست هستند؟
سهم هر کدامتان 33 تومان است. درست است؟
حمید: پی بردم هنگام ساده کردن، سربههوا بودم.